7 دلیل عدم استفاده از CRM

 اما علت اینکه اکثر مدیران اقدام به تهیه این سیستم ارزشمند می کنند اما در نهایت موفق به پیاده سازی آن نمی شوند چیست؟

 عدم درک اهمیت CRM توسط مدیر

عدم انتقال اهمیت CRM به کارکنان

1- تصور اینکه CRM ابزار لوکس و فانتزی کسب و کار است.

مدیران اغلب به CRM بعنوان ابزار فانتزی کسب و کار نگاه میکنند و یا تنها به دلیل جذابیت در بُعد تکنولوژی آن، به فکر تهیه آن می افتند. در حالی که آنان از این نکته غافل هستند که CRM یک ابزار بسیاااار ارزشمند در کسب و کار است و رسالت آن فلسفه و مفهومی عمیق و گسترده دارد. بنابراین وقتی تفکر مدیر با مفهوم CRM هم خوانی نداشته باشد، CRM امکان عملیاتی شدن نخواهد داشت و پس از مدتی بلا استفاده مانده یا علی رغم استفاده، کاربردی نخواهد بود.

2- عدم درک اهمیت ثبت تعاملات انجام شده با سرنخ، فرصت و مشتریان.

تا زمانیکه مدیر و همکاران متوجه به اهمیت و ارزش تعاملات امروز، برای آینده نشوند استفاده از سی آر ام کاری سخت و غیر ضروری است. نکته اینجاست که وقتی چکیده تعامل امروز (تلفنی، حضوری، پیام و…) را ثبت نکنیم چگونه انتظار داریم که در تعامل بعدی موفق شویم، یا مشتری به ما اعتماد کند و در نهایت به فروش برسیم!

3- عدم آگاهی از معجزه گزارشات فروش و بازاریابی. 

تا زمانیکه مدیر و همکاران باور نکنند که ثبت اطلاعات فروش می تواند گزارشات مهم و حیاطی را دربر داشته باشد که در حسابداری نخواهند داشت استفاده از سی آر م برایشان سخت است. مثلا اینکه در بازه های زمانی مختلف کدام محصولشان به کدام گروه مشتری در کدام منطقه، شهر و استان و به چه دلیلی توسط کدام پرسنل بیشترین و کم ترین فروش موفق و ناموفق را داشته!

4- عدم آگاهی از نرخ بازگشت سرمایه در تبلیغات انجام شده. 

تا زمانیکه مدیر و همکاران به ارزش و دلیل ارزیابی و نتیجه گیری هر تبلیغ یا استراتژی فروش پی نبرند استفاده از سی آر ام بیهوده است. نکته اینجاست که مدیران به خروجی و مقایسه بازگشت سرمایه هر تبلیغ اهمیت زیادی نمی دهند و به همین که کلیت کار خوب باشد بسنده میکنند، غافل از اینکه 80% فروش ها از 20% تبلیغات صورت گرفته.

5- توجه زیاد به امکانات متفرقه و فانتزی در سی آر ام. 

تا زمانیکه مدیر و همکاران درگیر امکانات زیاد و متفرقه در سی آر ام هستند همیشه منتظر خواهند بود… نکته اینجاست که اصلی ترین اطلاعات هر کسب و کار تعاملات انجام شده پرسنل با مشتری است، دقیقا همین صحبت های روزانه و عادی، که ثبت و طبقه بندی این تعاملات اصلی ترین امکان سی آر ام است و انقدر مهم است که می توان امکانات دیگر را فانتزی بیان کرد.

6- عدم درک اهمیت ارزیابی و نتیجه گیری خروجی کارها. 

تا زمانیکه مدیر و همکاران به ارزش ارزیابی و نتیجه گیری هر کار یا ایده ای پی نبرند استفاده از سی آر ام بیهوده است. نکته اینجاست که مدیران ایده، خلاقیت و برنامه های خود را اندازه گیری نمی کنند و هر روز به دنبال ایده و راه های جدیدی در کسب و کار خود هستند اما تصویر واضحی از خروجی هر مورد ندارند درصورتیکه ثبت هر کار در سی آر ام آن ها را به تصویری روشن خواهد رساند.

7- عدم درک درستی از هزینه فرصت از دست رفته. 

تا زمانیکه مدیر و همکاران باور نکنند که ثبت اطلاعات فروش شکست خورده و از دست رفته چقدر ارزشمند است ثبت آنها در سی آر ام بی معنی است. نکته اینجاست که مدیران فقط فروش و سود فعلی را مد نظر قرار می دهند غافل از اینکه می توانستند فروش و سود چند برابری حاصل کنن اما به دلیل نبود اطلاعات و آمارها هیچ درکی از هزینه فرصت از دست رفته نخواهند داشت زیرا دلیل ناموفق شدن فروش ها را نمی دانند.

فقط کافیست بدانید:

کار زمانی انجام شده که در سی آر ام ثبت شود. 
هر کاری که در سی آر ام ثبت نشود انجام نشده است.